مذاکره باطالبان

مصالحه به عنوان یکی از اصول پذیرفته شده برای برون رفت از هرنزاع وکشمکشی راه درست ومدنی به نظر میرسد. اما وقتی ما از صلح صحبت به عمل می آوریم، طبعا درهرصلحی طرف مورد مصالحه ونکات که روی آن توافق نظر صورد گیرد ودربرخی موارد نیاز به میانجی است تا درمیان اطراف متخاصم به عنون وسیط گامهای را برداردند ودر جهت زدودن نزاع وخاتمه بخشیدن به تنش ها گامهای عملی وصادقانه بردارند. درصورتیکه اطراف منازعه و میانجی ها صداقت درامر خاتمه بخشیدن به کشمکش را داشته باشند، برون رفت از نزاع میتواند ممد واقع شود.

اما درمورد صلح با طالبان نگرانی های وجود دارد که متاسفانه به این نگرانی ها پاسخ روشن داده نشده است، که برخی نگرانی ها را برمی شماریم:

  1. ظاهرا حکومت افغانستان تلاش بخرچ میدهد که صلح را درکشور تامین نماید، حکومت پیوسته اعلام نموده است، به هروسیله ممکن میخواهد به صلح برسد، وبار ها از ازکشورهای ذی نفوذ درقضایای افغانستان خواسته است (همسایه ها/عربستان سعودی...) تا درامر اعاده صلح در افغانستان تلاش بخرچ داده به حکومت افغانستان همکاری نمایند، ازطرف دیگر عملیات های نظامی گسترده را درجنوب براه انداخته ، وگفته می شود که عنقریب عملیات نظامی دیگردرکندهار به کمک نیروی های نظامی بین المللی به راه انداخته خواهد شد که این امر میتواند صادق نبودن حکومت را در امر اعاده صلح نشان دهد. وازنظر عملی درچنین جوّی رسیدن به صلح مشکل به نظر می رسد.
  2. طالبان عامل قتل های عام، تامین سیاست زمین سوخته، که درنتیجه آن تاکستانها و مزارع مردم را به آتش کشیده اند، کوچ اجباری مردم، انهدام تندیس بودا که خیانت به هویت تاریخی افغانستان شمرده می شود وده ها جنایت دیگر شناخته می شوند، ومردم این مرز و بوم قربانیان اصلی این خشونت ها بوده اند، برخورد حکومت با این جنایات ضد بشری چگونه خواهد بود؟ آیا سند معافیت دریافت خواهند کرد؟ در طرح این صلح به مردم مراجعه نشده است، به کسانیکه از جنگ آسیب دیده اند، وقعی گذاشته نشده است، حتی پارلمان افغانستان به عنوان مظهر اراده مردم بصورت شفاف از آجندای این برنامه اطلاعی ندارد. گفته میشود که روی کرد صلح از طرف حکومت افغانستان به یک معامله میماند تا رسیدن به یک صلح پایدار درکشور. مردم ما درین چند دهه رتق وفتق زیاد ، وپیوستن وگسستن افراد وگروهای را از پهلوی به پهلوی دیگر شاهد بوده است، اما به هیچ صورت این رتق وفتق ها به معنای خاتمه یافتن نزاع وبحران نبوده است، چون با منافع گروهی وشخصی کنار آمده اند وبا تضاد منافع از هم گسسته اند، ومردم این کشور قربانیان اصلی این پیوستن ها وشکستن ها بوده اند. بناء اگر ما میخواهیم به صلح دایمی برسیم باید به اجماع ملی از طریق میکانیزم های تعریف شده ومدنی به آن دست پیدا کنیم، ونباید هیچ ارزشی مدنی قربانی معامله ها شود.
  3. نفوذ همسایه های معلوم الحال را درخلق وتقویت بحران درکشور نمیتوان نادیده گرفت، آیا ما توانسته ایم باعوامل بحران برخورد جدی نمایم؟ به باور من هیچ صلحی بدون حمایت منطقوی وجهانی درافغانستان به نتیجه نخواهد رسید، چون بصورت قطع بندناف شکم دشمنان این سرزمین درشکم برخی کشورهایی همسایه متصل است، و از آن تغذیه می میکند، تازمانیکه مابا کشور های همسایه ای ذی نفوذ در افغانستان تکلیف مان را روشن نکنیم وبه یک طرح صلح منطقوی که حمایت جهانی را نیز درپی داشته باشد دست پیدا نکنیم رسیدن به صلح ناممکن به نظر می رسد. چون گفته اند: تا ریشه درآب است  امید وثمری است  تازمانیکه نیروهای مسلح و ویرانگر ازکشورهای همسایه ونیروهای القاعده حمیات می شوند این غائله به فرجام نمی رسد.
  4. درامر صلح وگفتگو با طالبان نه اجماع داخلی وجود دارد ونه هم حمایت شفاف خارجی، برخی کشورهای تمویل کننده افغانستان، علاقه مند اند تا از موضع قدرت با طالبان برخورد صورد گیرد، از یک طرف سنگر ها داغ نگه داشته شود، وضربات بر پیکر طالبان وارد شود از طرف دیگر با رده های پایین نیروهای طالب مذاکرده صورت گیرد، اما حکومت افغانستان علاقه مند است، با رهبری طالبان مذاکره نموده به راه حل نهایی دست یازد! پرسش اساسی این است که حکومت افغانستان چه تعریفی از طالبان دارد؟ به نظر من هیچ! به دلیل اینکه گاهی طالبان را برادر خطاب میکنند، گاهی دشمن وگاهی هم .... حکومت باید به این پرسشها پاسخ روشن داشته باشد: آیا طالبان یک جنبش رهایی بخش اند؟ آیا طالبان جزء گروه تروریستی القاعده اند؟ آیا طالبان دست نشانده وپیش قراولان استخبارات منطقه ای هستند؟ این پرسش ها وده ها پرسش دیگر مستلزم این است که نیروهای بین المللی وافغانستان نگاه واحد وتعریف شده نسبت به طالبان داشته باشند تا درپرتو آن تصمیم اتخاذ شود. اخیرا چند تن از رده های بالایی طالبان از طرف پاکستان گرفتار شده اند، کارشناسان اذعان نموده اند که با توجه به دلایل قبیله ای وگرایشهای عشیره ای افرادی که دست گیر شده اند از تبار آقای کرزی بوده اند بناء تمایل به گفتگو داشته اند، بناء حکومت پاکستان با دستگیری آنان پیام روشنی به افغانستان وجامعه ای جهانی داشت مبنی براینکه اگر قرار است صلحی درافغانستان اعاده شود باید پاکستان نقش محوری آن را داشته باشد. 
  5. آنچه درفرجام میخواهم بگویم اینکه طالبان علت بحران درکشور نیستند بلکه ابزار بحران اند،بناء باید با عوامل بحران برخورد قاطعانه و استراتیژیک صورت گیرد، وبرای قطع مداخلات درین کشور حمایت ملل جهان جلب شود. 

راه حل چیست؟

  1. سیستم سازی در کشور، چون سرمایه گذاری روی افراد زیانبار بوده به نظام کمک نمی کند.
  2. ایجاد زمینه های مشارکت فعال مردم در حضور ودر حمایت از نظام.
  3. تقویت احزاب سیاسی.
  4. حکومت داری خوب.
  5. سرمایه گذاری روی ساختار های مدنی، اجتناب وگذار از ساختارهای سنتی.
  6. عزم جزم برای قلع و قمع مخالفین مسلح وتمرکز جنگ در جاهایکه تروریزم، تجهیز، تمویل، وسوق واداره می شوند.
  7. جلب اجماع منطقوی وجهانی برای تنبیه کشورهایکه از تروریزم حمایت میکنند.
  8. هم گرایی منطقوی در جهت مبارزه با تروریزم ومافیای مواد مخدر.
  9. بصورت کلی تدوین راهبرد یکه سیاست خارجی وداخلی کشور را در ابعاد گستره تعریف ومشخص نموده ، حدود وثغور آنچه را که به عنوان را حل پشنهاد شده است معیین نماید.